علی‌اکبر فراهانی

یکی از معروف‌ترین نوازندگان تار در اواخر سلطنت محمدشاه و اوایل ناصرالدین شاه، علی‌اکبر فراهانی است. وفات او در حدود سال 1236 است (تولد 1200). آقا علی‌اکبر با تخلص “مطرب” شعر هم می‌سروده است. موسیقی را نزد پدرش شاه ولی الله فرا گرفت. “پدر او دستگاه نوا و راست‌پنجگاه را با چیره دستی می‌نواخته است”(نقل از تجویدی). علی اکبر خان در جوانی از اراک به تهران مهاجرت می‌کند. در زمان امیرکبیر به دربار ناصری راه می‌یابد و با استعدادی که از خود نشان می‌دهد در صدر موسیقیدانان درباری قرار می‌گیرد. بنیان ردیف کنونی موسیقی ایرانی از وی روایت شده است. [1]

به هر تقدیر می‌توان سخن خالقی را تأیید کرد که تار به هیچ صورت قبل از دوره صفویه وجود نداشته است. اولین کسی که به عنوان نوازنده تار معروف شد علی اکبر فراهانی بود که گوبینو، ساز او را حدود سال 1235 (1855 میلادی) شنیده بود. از آنجا که این نوازنده نابغه، خالق یا یکی از خالقان ردیف است، از این رو تار شاید بیش از سه‌تار با روح ردیف پیوند دارد. بدون تردید این ردیف تار بوده که برای سنتور، کمانچه و نی تنظیم شده است. این ساز از اوایل قرن سیزدهم از اعتبار و شهرت بسیار برخوردار گشت و به وفور عرضه شد. [1] گوبینو همچنین در سفرنامه‌اش می‌نویسد، علی‌اکبر خان اخلاق مخصوصی دارد و تند خلق است و برای اینکه سازش را بشنوید باید به او خیلی اصرار کنید. [2]

آقا علی‌اکبر عمر طولانی نکرده و شبی، پس از مشاجره با همسایه بر سر صدای ساز، با تار قلندر به بام خانه می‌رود و با ساز به مناجات و راز و نیاز مشغول می‌شود و همانجا می‌خوابد. بامدادان او را متوفا می‌یابند. [2]

کتاب‌های آموزشی و پژوهشی در زمینه ردیف و تاریخ موسیقی ایرانی در فروشگاه سازگاه

شاگردان استاد

او سه پسر، میرزاحسن، عبدالله و حسینقلی داشته که تنها میرزاحسن اقبال آموزش مستقیم از پدر را دارد، هرچند خود نیز عمرش کوتاه است. دو فرزند دیگر او میرزاعبدالله و آقاحسینقلی از تأثیرگذارترین افراد بر موسیقی معاصر محسوب می‌شوند. ردیف‌های موسیقی کنونی از ایشان به یادگار مانده است. اگرچه به دلیل کوتاه بودن عمر علی‌اکبرخان، او خود موفق به آموزش فرزندانش نمی‌شود. اما دانش موسیقایی او از طریق آقا غلامحسین که برادرزاده علی‌اکبرخان است، پس از فوت او به فرزندان وی انتقال می‌یابد. حاج‌آقا محمد مجرد ایرانی و رضا قلی تجریشی از جمله موسیقیدانانی هستند که محضر او را دیده و درک کرده‌اند. در تابلویی که به دستور ناصرالدین شاه از او و چند موسیقیدان دیگر باقیمانده، علی‌اکبر فراهانی همراه با تار معروفش “قلندر” در وسط تابلو قرار دارد. [1 و 2]

تسلط او به موسیقی ایرانی

علی اکبر فراهانی شب‌ها تار را کنار بستر می‌گذاشت و گاه در نیمه شب بیدار می‌شد و گوشه‌ای می‌نواخت. یک شب کسی در خواب به او می‌گوید من “رِنگ اصول” را که قطعه‌ای فراموش شده است به تو می‌آموزم و چنین می‌کند. علی‌اکبرخان همان شب بیدار می‌شود و آن رنگ را می‌نوازند. روز بعد آن را به برادرزاده‌اش آقا غلامحسین می‌آموزد و او نیز به پسرعموهایش میرزاعبدالله و آقاحسینقلی تعلیم می‌دهد (نقل از آقاحسینقلی). مهدیقلی هدایت همین داستان را به نقل از میرزاعبدالله در مورد گوشه مغلوب از شهرآشوب چهارگاه می‌گوید. [1]

خالقی بر اساس اطلاعاتی که حاج‌آقا محمد ایرانی از آقاعلی‌اکبر جمع‌آوری کرده نقل می‌کند که: … گویند در تعقیب نماز عشاء یکی از سوره‌های قرآنی را نواخته است که شنوندگان تشخیص داده‌اند که سوره یاسین است. استاد، اهل شعر و ادب بود. از جمله این دوبیتی را میرزاعبدالله به او منسوب می‌دانست که در آواز طوسی (ماهور) نواخته می‌شود: [2]

اگر از تو جدا باشم، نباشم / به غیری آشنا باشم، نباشم

منِ بی‌دست و پا در زیرِ تیغت / به فکرِ دست و پا باشم، نباشم

اجرای رِنگ اصول با تار نورعلی برومند: این رنگ را در مجلس نجوا و اعیان می‌نواخته‌اند.

* عکس از کتاب دیوان محمدعلی امیرجاهد از مجموعه آثار کمال الملک با این توضیحات در زیر آن:

نفر اول نشسته از راست به چپ مرحوم آقامحمدصادق‌خان سرورالملک مبتکر کوک شور در پیانو، رئیس دستگاه طرب ناصرالدین شاه و اعضا آندستگاه در تابلو دیده می‌شوند

منابع

  1. سنت و تحول در موسیقی ایرانی، ژان دورینگ، ترجمه سودابه فضائلی، توس، 1383.
  2. سرگذشت موسیقی ایران، روح الله خالقی، موسسه فرهنگی – هنری ماهور، 1381.