غلامحسین درویش
غلامحسین درویش در سال 1251 در یکی از خانوادههای متوسط شهر تهران به دنیا آمد. پدرش حاجی بشیر اهل طالقان بود و به موسیقی آشنایی اندکی داشت و سهتار مینواخت. پدرش او را به موزیک دارالفنون فرستاد و او در آنجا نواختن شیپور و طبل را آموخت و به خط موسیقی آشنا شد. “درویش” تکه کلام پدرش بود در هنگام صدا کردن افراد که بعدها به نام غلامحسین هم ضمیمه شد. تکه کلام خودش نیز “یاپیرجان” بود که به همه میگفت. در کودکی طبال دسته موزیکی شد که برای عزیزالسلطان (پسر ملیجک دربار ناصرالدینشاه) ترتیب داده شده بود. [1]
فوت درویشخان
درویش در شب چهارشنبه دوم آذرماه 1305 [54 سالگی] موقعی که از منزل یکی از دوستان به خانه میرفت، درشکهاش با اتومبیلی تصادف کرد و بر اثر ضربتی که به سر او وارد آمد، درگذشت. مدیر روزنامه ناهید مقالهای چاپ کرد با این شعر از محمدهاشممیرزا متخلص به افسر:
درویشِ زمان ما و درویشِ نخست / هر یک به رهی رسم تجدد میجست
آن یک، خط راست را شکسته بنوشت / وین، موسیقی شکسته را کرد دُرست
(منظور از درویش دیگر، مبتکر خط شکسته فارسی) [1]
بهاستناد بسیاری از متون، خاطرات و روایات موجود درویش را بهدرستی قربانی تصادف اتومبیل دانستهاند. اما در برخی منابع از او بهعنوان نخستین جانباخته بر اثر حادثهی اتومبیل در ایران یاد شده است که خلاف واقع است. چرا که در روزنامههای پیش از درگذشت درویش میتوان گزارشهای فراوانی در خصوص درگذشت اشخاص بر اثر برخورد با اتومبیل بیشتر بهدلیل تاریکی معابر پایتخت مشاهده کرد. بااینحال شاید بتوان درویش را نخستین هنرمند مشهور جانباخته در یک حادثهی تصادف با اتومبیل در ایران دانست.
نکتهی دیگر روایاتی است که بیشتر بهنقل از مرتضیخان نیداوود دربارهی درگذشت درویش ذکر شده است. در این روایت دلیل درگذشت را ترس از حادثه و شوک روحی قلمداد کردهاند. در آنها آمده که درویش جسماً سالم بود، ولی چندین روز را در حال بیهوشی گذراند. اما اسناد تاریخی نکاتی دیگری را بر ما مینمایانند. از آنجمله اینکه درویش دچار شکستگی دست نیز شده و در اثر ضربهی مغزی همان دم بیهوش شده و پیش از آنکه صبح فردای حادثه بدمد بدرود حیات گفته است. همچنین تاریخ تصادف و درگذشت درویش بر طبق این مستندات شامگاه سهشنبه اول آذرماه ۱۳۰۵ است و صبح روز بعد (چهارشنبه، دوم آذرماه) در ظهیرالدوله بهخاک سپرده شده است.» [5]
شخصیت درویشخان
غلامحسین درویشخان طبعی لطیف و حساس و ذوقی سرشار است. هنرمندی متجدد و بیتکلف، بسیار متواضع و فروتن، بیآزار و بردبار، انساندوست و زیردستنواز، خوش معاشرت و رفیقدوست بود. از هیچکس بدگویی نمیکرد. یعنی عارفِ به تمام معنی که فقط نیکی میدید و همه را خوب میپنداشت. مردی بود نکته سنج و بانمک و خوشبیان و ظریف و رند و شوخ. چنانکه وقتی کلامِ گوشهداری میشنید به وضعی دلپسند و مودب، جواب مناسب میداد. اما نه آنطور که خاطری را آزارده سازند. هنر را بسیار محترم میداشت. وضع رفتارش چنان بود که مورد احترام و تکریم همه واقع میشد. نسبت به استادان خود حق شناس و سپاسگذار بود. با شاگردانش به کمال ملاطفت و مهربانی رفتار مینمود و آنها را مانند برادر و فرزند خود دوست میداشت. شعار کلاس موسیقیاش مدالی بود از طلا به شکل تبرزین که علامت درویشی است و به شاگردانی که فارغالتحصیل میشدند، مدال مزبور را هدیه میکرد. [1]
ماجرای غضب شعاعالسلطنه
درویش با کمالالسلطنه (پدر ابوالحسن صبا) آشنایی و دوستی داشت و به واسطه دوستی او با شعاعالسلطنه (پسر مظفرالدین شاه)، درویشخان به ایشان معرفی شد. شبی آقاحسینقلی در حضور شعاعالسلطنه نوازندگی میکند و از او رخصت میطلبد تا شاگردش غلامحسین بقیه دستگاهی را که استاد شروع کرده و ناتمام گذارده بود، بنوازد. درویش به خوبی از عهده برآمد و از آن به بعد مورد توجه واقع شد و جزو نوازندگان مخصوص شعاعالسلطنه شد. چون مستمری دستگاه شعاعالسلطنه کفاف مخارج درویش را نمیداد، او هم دعوت بزرگان برای نوازندگی را پذیرفت و همین موضوع باعث خشم شعاعالسلطنه شد که چرا نوازنده خاص او در مجالس بزم دیگران حضور یافته، به نحوی که دستور داد انگشتان او را ببرند. ولی کمالالسلطنه شفاعت کرد و درویش از بدبختی هولناکی رهایی یافت. [1]
درویش هنگامی که شعاعالسلطنه والی فارس شد، همراه او به شیراز سفر کرد و وقتی دوباره به تهران بازگشت، کلاس درس موسیقی راه انداخت. او از این قید که همواره در پناه دستگاه شعاعالسلطنه باشد ناراحت بود. چند تن از دوستان ارباب خود را برانگیخت که برات آزادیاش را بگیرند، ولی شاهزاده خشمگین شد و فراشی را فرستاد که وی را به حضور بطلبد. درویشخان به منزل یکی از دوستانش عباسقلی خان، سرایدارباشی سفارت انگلیس فرار میکند. در سفارت مأوا میگیرد و چند روزی میماند تا به سفیر معرفی شود. بعدها درویش حکایت میکرد که فراشباشی شعاعالسلطنه هر روز میآمد دم در سفارت و از دور موچ میکشید. خیال میکرد من گنجشکم. [1]
سرانجام درویش ماجرا را برای سفیر تعریف میکند و به خواهش خانم سفیر، برای ایشان ساز میزند و چند نغمه اروپایی هم مینوازد، به نحوی که خانم سفیر برای همراهی پشت پیانو مینشیند. بعد قرار شد که منشی سفارت نامهای برای آزادی درویش به شعاعالسلطنه بنویسد. با این ترتیب درویشخان از ملازمت و مزاحمت شاهزاده خلاص میشود. [1]
تمرکز بر آموزش و اجرا
در همین زمان است که غلامحسین درویشخان برای اولین بار عارف قزوینی را در “گلندوک” مِلک ییلاقی نظامالسلطان ملاقات میکند. درویشخان از جمله بهترین شاگردان آقاحسینقلی در تار است. پس از آنکه در سلک اخوان صفا درمیآید، ریاست گروه موسیقی انجمن اخوت به او واگذار میشود. در روزهای جشن پیشدرآمدها و رنگهای درویشخان و تصنیفهای شیدا نواخته و خوانده میشد. [1]
آثار غلامحسین درویشخان
درویشخان آثار متنوعی در فرمهای موسیقی ایرانی دارد، از جمله رنگها، تصنیفها، پیشدرآمدها و چند سرود. تمام ساختههای ایشان از 22 شماره تجاوز نمیکند. او پیشدرآمدهایی در ماهور(وزن 3/4)، ابوعطا (دو مورد با وزن 3/4)، سهگاه (وزن 2/4)، شوشتری (وزن 3/4)، افشاری (وزن 3/4) و راک (در دو قسمت با وزنهای 3/4 و 6/8) دارد. در رنگها، دو قطعه رنگ در ماهور یکی به نام “قهر و آشتی”، در اصفهان دو رنگ به نامهای “پریچهر و پریزاد”، و دیگری “غنی و فقیر” و همچنین رنگهایی در ابوعطا، سهگاه، شوشتری، همایون و در افشاری که سه قسمت است، دارد. [1]
تصنیفهای درویشخان شامل ابوعطا (“بهار دلکش“)، ماهور (“دایم مه من” و دیگری “ز من نگارم”)، سهگاه (“عروس گل” و دیگری “صبحدم ز مشرق”) و افشاری (“باد خزان وزان شد”) است. اشعار تصنیفها همه از ملکالشعرای بهار است، بجزو تصنیف سهگاه، صبحدم ز مشرق، که از حاجب است. سایر آثار درویشخان شامل سرودی به نام مارش جمهوری است و دیگری در مایه فای بزرگ به نام “پولکای درویش” به وزن سریع 2/4 در چهارگاه است. [1]
گذشته از کنسرتهای انجمن اخوت که در آنها همواره درویشخان سمت ریاست ارکستر را داشته، وی چند کنسرت هم در سال گراندهتل داده است. کنسرتی هم در سفارت روسیه به نفع قحطیزدگان روسیه برای جمعآوری اعانه انجام داده است. [1]
برخی آثار منتشر شده
از تار غلامحسین درویشخان صفحات ضبط شده سنگی به جای مانده که تاریخ ضبط آن مربوط به سه سال مختلف (1284، 1289، 1293) است که او (با هنرمندان دیگر) اقدام به ضبط صفحه کرده است. در سال 1906 م از او 9 اثر ضبط شده که 6 مورد در دستگاه ماهور و با صدای سیداحمد خان است. در سفر لندن در سال 1909 م حدود 21 یا 22 اثر ضبط شده که تکثیر شده است و در سفر تفلیس حداقل 100 اثر از ایشان ضبط شد که به دلیل جنگ جهانی از بین رفته است. [4]
در آلبوم “تار درویشخان” که توسط موسسه ماهور منتشر شده مجموعهای از نواختههای درویشخان شامل 42 قطعه جمعآوری شده است. علاوه بر این نمونههای صوتی باقیمانده از ساز ایشان، در دوران معاصر نیز آثاری از او گردآوری، بازنویسی یا تنظیم شده، از جمله چندین مجموعه اثر که توسط موسسه ماهور منتشر شده است. آلبوم “آثار درویشخان” با تار ارشد تهماسبی و تمبک داریوش زرگری در سال 1373 انتشار یافته است که شامل 19 قطعه از رنگها و پیشدرآمدهای اوست. همچنین آلبوم “آثار درویشخان برای سنتور” با سنتور سامان ضرابی و تمبک سیامک بدایی، آلبوم “آثار درویشخان” با سرپرستی فرامرز پایور و کتاب مجموعه آثار درویشخان به کوشش ارشد تهماسبی (شامل 32 اثر نتنویسی شده) انتشار یافته است. [1، 2 و 4]
مراجعه به منابع مختلف نشان میدهد که بر سر تعداد ساختهها و آثار صوتی بهجا مانده از درویشخان اختلاف وجود دارد، اما در یک جمعبندی کلی، بین 20 تا 30 قطعه ساخته شده و حدود 40 نمونه صوتی از تار او به جای مانده است. یکی از اختلافها تصنیف “عشق تو آتش جانا” است که برخی آن را به شیدا یا حسامالسلطنه نسبت میدهند اما در برخی منابع آهنگساز این تصنیف درویشخان دانسته شده است.
سیم ششم
درویش، تار و سهتار، هر دو را نیکو مینواخت. قبل از او، تار پنج سیم داشت،دو سیم سفید، دو سیم زرد و یک سیم بم. درویش یک سیم هم بین زرد و بم اضافه کرد و آن را سیم ششم نامید و این کار را از سهتار که دارای آن سیم بود تقلید کرد. [1]
شاگردان درویشخان
از جمله شاگردان درویش میتوان به حسینقلی غفاری، شُکری، علیمحمد صفایی، عبدالله دادور (قوامالسلطان)، موسی معروفی، مرتضی نیداود، ابوالحسن صبا، حسین سنجری و ارسلان درگاهی اشاره کرد.[1]
نمونه آثار صوتی
تار درویشخان با آواز عبدالله دوامی – تصنیف ما در خلوت
خاطرات نورعلی برومند درباره درویشخان [3]
*عکسها از کتاب سرگذشت موسیقی ایران. عکس دوم: درویشخان اولین نفر نشسته از چپ
منابع
- سرگذشت موسیقی ایران، روح الله خالقی، موسسه فرهنگی – هنری ماهور، 1381.
- آلبوم تار درویشخان 1 و 2، موسسه ماهور، 1393.
- خاطره نورعلی برومند درباره کلاس درس درویشخان (این نمونه صوتی در آلبوم درسهایی از نورعلی برومند (3) توسط موسسه ماهور نیز انتشار یافته است).
- آلبوم درویشخان، موسسه آوای مهربانی.
- اسنادی از درگذشت درویشخان، محمدرضا شرایلی، مجله هنر موسیقی، شماره 165، خرداد و تیر 96.
ثبت ديدگاه