نقلقول و خاطرات درباره حبیب سماعی
نقلقولها از حبیب سماعی
محمودعلی برومند از قول حبیب نقل میکند که “من ساز میزنم و خیلیها ممکن است از من بهتر بزنند، بدتر هم بزنند ولی حبیب سماعی نمیشوند.” او در مورد خودش به یقین رسیده بود. حبیب در همان سن و سال کودکی در محفل هنرمندان، یک پارچه روی سنتور انداخت و شروع به نواختن کرد، که خیلی مورد تحسین قرار گرفت. حبیب سماعی واقعا نظیر نداشت. دو ساعت در شب سولو میزد و مجلس را مبهوت نگه میداشت. دو ساعت ساززدن کار آسانی نیست. [1، ص 46]
نظر حبیب درباره موسیقی
از قول حبیب گفتهاند که او معتقد بود که موسیقی غذای روح است و غذا را نمیتوان نجویده هضم کرد. بنابراین، باید صوت و آواز به اندازهای باشد که برای شنونده سوهاضمه نیاورد. به نقل از مرتضی عبدالرسولی: حبیب در نواختن در مجالس، مطالب را بنا به مجلس و مخاطب تنظیم میکرده و برای پرهیز از یکنواختی، از توالی آواز و چهارمضرابهای کوتاه استفاده میکرده و با تغییر وزنِ ضربیها از یکنواختی پرهیز میکرده است. صبا میگوید از میان هنرمندانی (مشیرهمایون شهردار، علیاکبرشهنازی، ابوالحسن صبا، حسین تهرانی و حبیب سماعی) که یکبار در حضور رضاشاه یکبهیک ساز زدهاند، تنها کسی که توانست بیکموکاست نواختن را به اتمام برساند حبیب سماعی بوده است. کیخسرو ظفر (فرزند قباد ظفر شاگرد حبیب سماعی) درباره نحوه انتخاب ضربی و آواز در صفحههای حبیب سماعی چنین گفته است: پدرم همیشه میگفت اصل موسیقی ایران قطعات ضربی است. نوارهایی که ایشان دارند بیشتر از قطعات ضربی است. تکههای خیلی کوتاه آواز در آنها هست. ایشان همیشه آوازها را کوتاه میگذاشتند و همیشه ضربی و چهارمضراب و از این دستگاه به آن دستگاه (مرکبنوازی) خیلی داشتند. [1]
مضرابزدن حبیب سماعی
در مورد مضراب زدن حبیب اینچنین گفتهاند: وقتی حبیب سماعی سنتور میزد، از مضراب حبیب صدایی بر میخاست که در منتهای لطافت بود. به قول جناب نورعلیخان که این مطلب را در نهایت خوبی ادا فرمودهاند: “مضراب حبیب دارای دور و ضرب خاص بود و حالتی عرفانی داشت که آن را به شنونده منتقل میکرد و او را از خودبیخود میساخت.” این دور و ضرب خاص در سنتورِ هیچیک از هنرمندانی که در این ایام سنتور میزنند وجود ندارد. بهترین نوازندگان سنتور در این ایام [احتمالا حدود 1350 تا 1355] وقتی قطعهای را مینوازند، شنوندهای که با موسیقی آشناست و گوش ظریفی دارد – اگر خوب دقت کند – صدای برخورد ضربات مضراب و سیم را احساس میکند، در صورتی که وقتی حبیب سماعی سنتور میزد، داستان چوب و مضراب و سیم و ساز از میان میرفت. سنتور حبیب که لطافت و حالی عجیب داشت شنونده را میگرفت و به عالمی دیگر میبرد. داریوش صفوت در این مورد گفته: مضراب را خیلی بالا نمیآوردند. آرام دست را فرود میآوردند و در آخرین لحظه یک ضربه بسیار قوی میخورد به سیم که صدای سازشان غیر از صدای ساز همه میشد. این کل چیزی است که میشود گفت. [1 ص 146]
خواندن و نواختن حبیب
سماعی هر وقت شور و حالی داشت، صوت ملایم و ملیحش را با سنتور همراه میکرد. آوازخوان نبود، ولی گرم و مطبوع میخواند و چنان خوب از عهده بر میآمد که شنونده را واله و سرمست میکرد. علاقهای بسیار به این اشعار داشت و با حالی خوش میخواند: [2]
دل به یارِ بیوفای خویشتن / دادم و دیدم سزای خویشتن
زخم فرهاد و من از یک تیشه بود / او به سر زد، من به پای خویشتن
هرکه ننشیند به جای خویشتن / افتد و بیند سزای خویشتن
شعر دیگری که حبیب معمولا مینواخته و میخوانده:
من خود ای ساقی از این شوق که دارم مستم / تو به یک جرعه دیگر ببری از دستم [2]
مطالب خواندنی و شنیدنی بیشتر
حبیب سماعی نابغه سنتورنوازی
در مورد آثار حبیب سماعی بیشتر بخوانید و بشنوید
مطالبی درباره مکتب سنتورنوازی حبیب و نمونهای صوتی از ساز حبیب
نورعلی برومند
نورعلی برومند درباره سماعی گفته است: چه شده بود که او این چنین توانا شده بود؟ تنها پاسخ من جمع شدن شرایط لازم در او بود. در بچگی نزد پدر ضرب میزد و به یاد دارم که هر وقت خوابش میگرفت پدرش با مضراب به پشتش میزد و بیدارش میکرد. پس اول، داشتن یک پدر موسیقیدان و دوم، خواست پدر که میخواست او را سنتورزن کند و سوم، داشتن استعداد که در حبیب فراوان بود. جمع شدن این شرایط بود که حبیب را به وجود آورد. ساز حبیب دارای حالی بود. همان حال عرفانی که میگوییم در ساز ایرانی است در ساز او زیادتر و کاملتر بود. [1]
همچنین نورعلی برومند در مورد جواب آوازهای حبیب سماعی میگوید: دستهای او چنان روی سنتور حرکت میکرد که همان تحریرهای آواز را که خواننده از گلو در میآورد روی ساز پیاده مینمود بدون کم و زیاد. و این کار در سنتور کار مشکلی است و اجرای تحریرهای آواز وی نشانه استادی او است. اکثر خوانندهها جرات نمیکردند در زمان ساززدن او آواز بخوانند. یکبار خوانندهای در مجلس او شروع به خواندن کرد. حبیب که نمیخواست او بخواند، چنان سازی نواخت که خواننده بیاختیار دهان را بست. [1]
نورعلی برومند درباره ساز زدن حبیب میگوید: او در یک شب یکبار بیشتر ساز نمیزد و هر بار نواختن ساز او سه ربع ساعت طول میکشید (به قول خالقی حداقل نیمساعت). این که برایتان میگویم افسانه یا قصه نیست، در زمان نواختن حبیب، اشخاص به هر حالتی که بودند باقی میماندند و یک حرکت ساده نیز نمیکردند. بارها شاهد بودم که اگر کسی دست بر زیر چانه گذاشته بود، در همه مدت به این حالت باقی میماند. [2 و 5]
مجموعه کتابهای پژوهشی و تاریخ موسیقی ایران در فروشگاه سازگاه
روحالله خالقی
تجلیل و میزان علاقمندی روحالله خالقی نسبت به هنر حبیب سماعی مشهود است: اگر بگوییم سماعی از جمله بهترین نوازندگان رایو بود، نه تنها گزاف نگفتهایم بلکه شاید بیانصافی هم کردهایم. سماعی بینظیر بود. منحصر بهفرد بود. کسی نبود که ساز او را بشنود و مفتون مهارتش نگردد. ساز سماعی تمام خواص را دارا بود. خوش آهنگ و مطبوع، دلنشین و جذاب، لطیف و ظریف، تند و سریع، چابک و با مهارت، متنوع و با سلیقه، خوش اسلوب و منظم بود. یک ساعت ساز حبیب را حضار بدون تکلم، با کمال دقت میشنیدند. سنتور حبیب به قدری متنوع و جذاب بود که کمتر نظیر آن دیده شده است. حبیب وقتی تصمیم میگرفت خوب ساز بزند غوغا میکرد. هیچ سازی در مقابل او قدرت خودنمایی نداشت.[1]
خالقی در جلد سوم سرگذشت موسیقی مینویسد: سماعی تنها نوازندهای بود که بعد از استادم، وزیری، اگر ساعتها مینواخت احساس خستگی نمیکردم و موقعی که دستش به فرود میرفت و طنین سازش خاموش میشد و برایش کف میزدند، میخواستم دوباره از سربگیرد. صفاتی که خالقی در مورد ساز حبیب برمیشمرد جالب توجه است: سماعی بینظیر بود، منحصر بهفرد بود، کسی نبود که سنتور او را بشنود و مفتون و دلباخته نگردد. ساز سماعی تمام خواص را دارا بود: خوشآهنگ و مطبوع، دلنشین و جذاب، لطیف و ظریف، تند و سریع، چابک و بامهارت، متنوع و باسلیقه، خوشاسلوب و منظم. [2]
علی دشتی
علی دشتی برداشت خود از اولین کنسرت حبیب را در زمان حیات وی (سال 1322) نوشته و علاوه بر تعریف از سنتور حبیب، فضای اجتماعی کنسرت را نیز نقد کرده است: بخشی از نوشته او: “افسوس! سرپنجه هنرمند حبیب بیهوده بر روی سیمهای سنتور شور و عشق میریخت. ضجههای امل و آرزو در فضای نیم خاموش سالن میپیچید و خانمهای زیبا با لباس فاخر در گوش هم نجوا داشتند، غیبت میکردند، شیطنت و تمسخر میپاشیدند، تبسم و خندههای خالی از روح و حاکی از جلافت و سبک مغزی، سیماهایی که بیخیالی و بیاعتنایی به هنر و تبعیت کورکورانه از مُد و پسندهای عمومی آنها را بیحالت و متعارفی کرده بود، … موسیقی در میان این همه تصنع میمرد! … یاد روزی افتادم که برای اولین دفعه سنتور حبیب را شنیدم و مضرابهای سحار این هنرمند، روی سیمهای ساز، بلکه روی اعصاب متهیج من فرود آمد. … گاهی روح سرکش و غیرقانع ساززن پرواز میکرد، به اوج طغیان و شور خود میرسید. بعد آهسته آهسته فرود میآمد، مثل زمزمه امواجی که روی شنزار ساحل خاموش میشود … .” [1]
هانری ماسه
هانری ماسه خاورشناس فرانسوی پس از شنیدن سنتور سماعی در مراسم هزاره فردوسی میگوید: موسیقی ایرانی همانطور که منشا موسیقی مشرق زمین است، باید روزی موجب افتخار ایران باشد و این همان روزی است که موسیقی ایرانی جایگزین موسیقی عالم شود. ایرانیها به جای تقلید از موسیقی فرنگی باید همت کنند که امثال سماعی را به جهانیان معرفی کنند و این نوای جانبخش را به گوش عالمیان برسانند. [1 و 2]
خاطره شهریار در مورد حبیب سماعی
صحبتهای مرتضی عبدالرسولی درباره حبیب
مصاحبه منوچهر صادقی با قباد ظفر
*عکسها از کتاب سرگذشت موسیقی ایران و کتاب حبیب سماعی و راویان آثار او
منابع
- حبیب سماعی و راویان آثار او، شهاب مِنا، انتشارات سوره مهر، 1389.
- سرگذشت موسیقی ایران، روح الله خالقی، موسسه فرهنگی – هنری ماهور. 1381.
- ضربیهای حبیب سماعی بر اساس اجرای مجید کیانی، نگارش و آوانگاری شهاب مِنا، نشر خنیاگر، 1396.
- خودآموز سنتور، حسین صبا، ویرایش ارفع اطرایی، انتشارات سرود، 1392.
- شناخت موسیقی (3)، حبیب سماعی، مجید کیانی، موسسه فرهنگی سروستاه، 1375.
- زندگی و آثار حبیب سماعی، ارفع اطرایی، انتشارات پارت، 1371.
- بیاد حبیب، گفتگو با مجید کیانی، به اهتمام علی شادکام، مولف با همکاری سروستاه، 1393.
ثبت ديدگاه